پيام
+
اصلا چرا دروغ، همين پيش پاي تو
گفتم که يک غزل بنويسم براي تو
احساس مي کنم که کمي پيرتر شدم
احساس مي کنم که شدم مبتلاي تو
*برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل مي دهم دوباره به طعم صداي تو*
از قول من بگو به دلت نرم تر شود
بي فايده ست اين همه دوري ، فداي تو!
*درياي من ! به ابر سپـردم بيـاورد :
يک آسمان ، بهانه ي باران براي تو*
ناقابل است ، بيشتر از اين نداشتم
*رخصت بده نفس بکشم در هواي تو*

ياسيدالکريم
91/12/21

مجنون الحسين ع
ناصر حامدي