پيام
+
عکس هايت آمد
و آن چند خط
...من حالم خوب است
اميدوارم به زودي زود
.
.
.
چهارده تابستان گذشت
گندم ها درو شدند
و يونجه ها
هواي اهالي بد نيست
زمستان بي برفي بود
باد شکوفه ها را غارت کرد
زمين برکت نداشت
شب ها
شغال ها زوزه مي کشند
سارا
بي نقشه قالي مي بافد
بوته و ترنج
محمد حسين
مي رود ده بالا
نان مي گيرد
.
.
.
عکس هايت آمد
گفتم بودي بي بي هم مي بيند؟
بي بي
عکس هايت را بوئيد
و گذاشت
لاي قرآن
راستي!

عطر ياس.
91/7/18

مجنون الحسين ع
يادم رفت...پنج تابستان است... بي بي نمي بيند...*پيراهنت را بفرست*