پيام

مجنون الحسين ع
91/11/12

+ *اعتراف نامه* . . . خدايا منو ببخش بچه که بودم بال مگس رو ميکندم بعدش آتيشش ميزدم اون زنده زنده ميسوخت منم نگاش ميکردم و کيف ميکردم!:(

مهرباني # 92/2/2

چجوري دلت ميومد

خب بچه بودم:(

واي شيطونياي پسرانه :)

خدايا من راهم ببخش...من با ذره بين ميسوزندمش...

:{ :{ :{ :{ :{ :{ :{

خب بچه بودم: ( (حاليم که نميشد:(

بابا گشت ارشاد پسر پيغمبره....

:(اونا رو ميکردم تو پريز برق،برق اونا رو بگيره:(

جناب گشت ارشاد!!!! کي ميگه شما بگين از اين کارا کردين؟!!

آقا من اشتباه کردم ....ولي خودمونيم جناب مجنون ،جانيي براي خودتون بوديدااااا دييي

بـــــــــــــــله حق با شماست

من نظر جناب شفق رو نديده بودم جناب گشت ارشاد...ببخشيد///////من جناب نيستم جناب شفق.:(

خب ببخشيد..نميدونستم سر کار خانوم...شرمنده :(

خاهش ميکنم

منکه چن ديقه پيش سر زدم جناب ارشاد!!

من هم سر زدم....

يکي هم اين رو ببينه....اولين فيد منhttp://pesarak1.parsiblog.com/Feeds/7110311/

خدا قوت حناب ارشاد

بله..حتمن

علي يارت...خدا حافظ

اين فيد هم خوبه...اگه ميشه يه نگاهي بندازيد...http://rahtosheh91.parsiblog.com/Feeds/7110250/

حتمن

تازه اين كه چيزي نيست...يكي از فاميلاي ما مي گفت كفترا رو با تفنگ بادي مي زده، بعد مي گرفته كله شونو مي كنده و گوشتشو مي پخته مي برده واسه خواهرش تا بخوره!!! :'(