پيام
+
حتما داستان *کنيزي که پولش را گم کرده بود و از ترس مولايش گريه مي کرد و سرانجام به برکت ضمانت پيامبر آزاد شد* را شنيده ايد
.
.
.
*به خودم گفتم که اين کنيز گوشه اي را پيدا کرد و به حال خودش گريه کرد.
به خودم گفتم اي بيچاره!اگر تو هم يه گوشه پيدا کني،يک قدري به حال خودت گريه کني اين صدا به گوش پيغمبر برسد، تو هم آزاد مي شوي.*(1)
ـــــــــــــــ
(1)نقل از استاد فاطمي نيا

ياسيدالکريم
91/12/21
مجنون الحسين ع
*کتاب شرح و تفسير زيارت جامعه کبيره*
عليرضااحساني نيا
اَلـلّـهُـمَّ صَـلِّ عَـلـي مُـحَـمَّـدٍ وَ آلِ مُـحَـمَّـدٍ وَ عَـجِّـل فَـرَجَـهُـم
*مهربان *
گريه کرديم اما آزاد نشديم:(اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل الفرجهم
مجنون الحسين ع
ميشه اگه از ته دل باشه...مطمئن باشيم
ياسيدالکريم
:'(